با این دنیا که من دیده ام بعید نیست..... 

مادرم هم در شیری که به من داده است آب ریخته باشد!!!!!

عجب روزگاری شده مرغ هایمان از تخم کردن افتاده اند ؟؟؟؟؟

اما گاومان روزی سه,چهار تا میزاید..... 

خدایا کودکیم را گرفتی جوانیم دادی!!!!

عقلم را گرفتی عشق دادی!!!

عشق را گرفتی تنهایی دادی!!!

آرزوهایم را گرفتی حسرت دادی!!!!

خنده هایم را گرفتی غم دادی!!!!

خدایا برگردمن هنوز نفس میکشم

یادت رفت نفسم را بگیری"""""""""""""" 

سکوتم را بحساب از یاد بردنت مگذار ؛؛؛؛؛؛؛؛؛

یادلحظه های با تو بودن زبانم را بند آورده........

فرق نمیکند مرد باشی یا زن ......

آن هنگام که تن دهی ودل ندهی ؟؟؟

فاحشه ای!!!!!!!

اینجا فقط ترا از نوشته هایت می بینند!!!!

درست دیده ای؛فقط خوانده میشوی

بی آنکه بشناسند تو را......

این روزها سنگین و نحس اند؟

لحظات هم بهانه ات را میگیرند

رفتی و رد پایت در پس کوچه های قلبم باقی مانده است!!!!!!!!!!!!!!!

باکسی نباش که از بی کسی میخواهدبا تو باشد ......

با کسی باش که ازبین همه میخواهد با تو باشد....!!!!

سکوت فریاد معرفت است

گرچه ساکتم ولی بیادتم

خصلت من خاموشیست

نه فراموشی""""""""

به خدا گفتم :

خدایا...!!!

تو که میدانستی تنهام میذاره

پس چرا گذاشتی بیاد تو زندگیم؟؟؟؟؟

خدا گفت:اونجور که اون گفت منم باورم شد...

عاشقانه باریدم......

اما حیف که با چتر اومدی!!!!!!!!!!!!

نه دیگر هیچ چیز جای نبودنت را پر نخواهدکرد!!!!!

فقط غم نبودنت کنارم ایستاده است......

اگه کسی بهت گفت یارت چگونه بود

بگو نامرد نبود تا آخرش بود ولی قسمت نبود!!!!!!!!

نه بهار با هیچ اردیبهشتی

اندازه پاییز به مذاق خیابانها خوش نیامد

پاییز مهری داشت که بر دل هر خیابان می نشست.....

کویر

آرزویم با تو بودن است؛

اما نه به بهای پا گذاشتن روی آرزوی تو؛

آرزویم این است که؛

بخواهی و بمانی؛

نه اینکه بمانی به خواهشم ...!

عشق یعنی فصلی از تکرارها

درد موهوم دل دیوار ها

عشق یعنی خلسه ی پاییز و برگ

یا زمستانی پر از تهدید و مرگ

عشق یعنی چیدن یک سیب کال

جیغ تلخ شاخه ای در ابتذال

عشق یعنی بوسه بر لب های تیغ

سر سپردن با نگاهی بی دریغ

عشق یعنی کشتن پروانه ها

در سکوت مزمن ویرا نه ها

عشق یعنی گریه باران شدن

پشت فقدان کسی پنهان شدن

عشق یعنی بغض خیس خاطره

غصه ی ماه و شکست پنجره

عشق یعنی اتفاقی ناگوار

حسرت و درد و دروغ و انتظار

عشق یعنی چون کبوتر پر زدن

بی هوا در دام دل پر پر زدن

عشق یعنی یک قفس دلواپسی

ترس از تنهایی و از بی کسی

عشق یعنی توطئه یعنی فریب

باور یک قلب تاریک و مهیب

عشق یعنی یک بغل وابستگی

پرسه در کو چه های خستگی

عشق یعنی اخر دیوانگی

لطمه خوردن با تمام سادگی

تو آنجـــا . . .

من اینجــــا . . .

همه راستـــــ می گفتند تو کـــجا من کـــجا !!!!

اگر می دانستم انسانها را بخاک میسپارند؛؛؛

خاک میشدم تا ترا به من بسپارند!!!!!!

"تقدیم به عشقم که صادقانه اورا دوست دارم"

کـاش مـی فـهـمیـدی ....

قـهـر میـکنم تـا دسـتـم را مـحـکمتر بگیـری و بـلـنـدتـر بـگـویی:

بـمان...

نـه ایـنـکـه شـانـه بـالا بـیـنـدازی ؛

و آرام بگویی

هـر طور راحـتـى ... !

گر "تو" را امتحان میگرفتند،
بی شک من
رتبه اول میشدم...
بس که تکرار کردم
نامت را در مرور خاطرات!

گاهی دست " خـــودم " را می گیرم،می برم هوا خوری

" یــاد " تو هم که همه جا با من است

" تنــهایــی " هم که پا به پایم میدود...

میبینی؟

وقتی که نیستی هم جمعمان جمع است...

    همین مسیر را مستقیم بروی میرسی به دو راهی
    یک راه به من ختم می شود ، آن دیگری به ختم من . . .

    تنهایی را ترجیح میدهم
    به تن هایی که روحشان با دیگریست . . .